منار جام غور در افغانستان


فاضل کیانی

مناره ۶۵ متری جم که در استان غور در غرب افغانستان واقع شده است، به تمامی از خشت پخته ساخته شده است و قدمت آن به قرن دوازدهم تقویم مشترک بازمیگردد. این مناره که به خاطر ساختمان ظریف و دقیق آجری، کاشیهای لعابی که آیات قرآن یک ردیف در میان به خط کوفی و نسخ روی شان نوشته شده و طرحهای اسلیمی و هندسی اش شهرت دارد، از سال ۲۰۰۲ به طور همزمان در فهرست میراث جهانی و میراث جهانی در خطر یونسکو ثبت شده است.

   این مناره طی قرون متمادی از یادها رفته بود و به غیر از افراد محلی کسی از وجود آن اطلاع نداشت، تا این که در سال ۱۸۸۶ توسط هولدیش، یکی از کارمندان کمیسیون سرحدات افغانستان که مشغول نقشه برداری در ناحیه بود، کشف شد. اما تنها در سال ۱۹۵۷ بود که نخستین گروه باستانشناسی به سرپرستی آندره مارسیک فرانسوی برای مطالعه مناره جم راهی این منطقه از افغانستان شد.

   چیزی که بیش از همه باعث شگفتی مارسیک و همراهانش شد، سلامت و دست نخوردگی این مناره بلند آجری در یکی از زلزله خیزترین نقاط جهان بود. همچنین مشخص نبود سپاهیان مغول که در سال ۱۲۲۱ خاک منطقه را به توبره کشیدند، چرا تنها از تخریب این مناره صرفنظر کردند.

   مناره مدور جم بر پایۀ هشت ضلعی بنا شده است و دو بالکن چوبی دارد. همچنین در زمانهای قدیم فانوس بزرگی بر فراز این مناره میسوخته است. موقعیت فعلی این مناره در شرق هرات، جائی است که زمانی پایتخت سلسله غوریان بوده که از ۱۱۴۸ تا ۱۲۱۴ بر افغانستان حکمرانی میکرده اند. این مناره  دومین مناره بلند آجری جهان پس از مناره قطب در دهلی نو است که آن هم توسط سلسله غوریان ساخته شده است.

   مناره جم یکی از ۶۰ مناره آجری بلندی است که قدمتش به قرون یازدهم و سیزدهم تقویم مشترک برمیگردد و امروز هنوز در افغانستان، ایران و آسیای مرکزی پابرجا است. علاقه به ساخت این مناره ها و برجها در این دوره، به خاطر این بوده است که فرم مناره نماد مناسپی برای بیان پیروزی اسلام در ناحیه بشمار میرفته است.

   بعضی از این برجها که امروز به صورت تک افتاده مشاهده میشوند، زمانی بعنوان مناره با ساختمان مساجد متصل بوده اند، اما چون اغلب این مساجد از خشت خام ساخته میشده اند امروز دیگر اثری از آنها باقی نمانده است. بعضی برجها و مناره ها نیز به شکل مستقل ساخته میشده اند و کاربردشان راهنمائی کاروانها در زمان صلح و برج دیده بانی در زمان جنگ بوده است.

   مناره جم بی شک یکی از مهمترین و باشکوه ترین منارههای گونه دوم است. به اعتقاد کارشناسان، احتمالاً کاربرد این مناره بلند بعنوان برج دیده بانی باعث شده است که مغولها از تخریب آن صرفنظر کنند. همچنین تصور میشود تیرهای چوبی که درون دیوارها نصب شده اند، مسئول مقاومت این بنا در برابر زلزله ها باشند.

   مناره جم در حال حاضر در معرض تهدید ناشی از فرسایش، نشتی آب و سیلابهائی قرار دارد که به خاطر نزدیکی نسبی این مناره به دو رودخانه هریرود و جم رود ممکن است به آن آسیب بزنند. همچنین زلزلههای کوچک و بزرگی که هر ساله در این ناحیه زلزله خیز روی میدهد، از دیگر دلایل نگرانی کارشناسان است.

   قاچاقچیان و غارتگران آثار عتیقه نیز به دیگر محوطههای باستانی اطراف مناره آسیبهای زده اند، چنان که بخشهائی از کاشیکاریها و آجرهای زیبا و منقوش مناره در سالهای اخیر ناپدید شده است و همچنین آثار و بقایای حفاریهای غیرقانونی زیادی در اطراف آن به چشم میخورد. همچنین مناره جم در سالهای اخیر شروع به متمایل شدن کرده است که در حال حاضر باستانشناسان سرگرم اتخاذ تدابیری برای جلوگیری از افزایش کجی این مناره استند. همچنین ساخت جاده ئی که مطابق نقشههای اولیه از حریم این محوطه باستانی عبور میکند، از دیگر دلایل نگرانی باستانشناسان است.

   در اطراف مناره جم محوطههای باستانی دیگری نیز وجود دارد که از جمله آنها میتوان به بقایای یک حصار، ویرانههای یک قصر و کارگاه سفالگری اشاره کرد.

   محوطه باستانی جم نخستین محوطه میراث فرهنگی افغانستان است که در سال ۲۰۰۲ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد. این محوطه همچنین به دلیل خطرات طبیعی و نیز آسیبهای ناشی از غارتگران و قاچاقچیان آثار باستانی به طور هم زمان در فهرست میراث جهانی در خطر یونسکو نیز ثبت شد.


استان غور تقریباً در مرکز جغرافیائی افغانستان و در میان استانهای بامیان، ارزگان، جوزجان، فاریاب، بادغیس، هرات، فراه و هلمند قرار دارد. مرکز این استان شهر چغچران است.


   مساحت آن به ۳۸/۸ هزار متر و جمعیت آن به ۳۰۰ هزار نفر بالغ میگردد. غور که در چارچوب اداری هرات قرار داشت، در سال ۱۳۴۲ بعنوان استان جداگانه تشکیل و شهر چغچران بعنوان مرکز آن تعیین گردید.


   این استان دارای شش منطقه اداری به نامهای: پسابند، تولک، تیوره، ساغر، شهرک و لعل و سرجنگل میباشد. در سال ۱۳۵۷ تعداد مدارس در این استان به ۱۴۱ باب میرسید که در شش باب آن دختران آموزش میدیدند. تعداد آموزگاران و کارمندان آموزش و پروش در غور به ۶۸۹ نفر می  رسید (شمار تمام آموزگاران و مأمورین دولتی در استان غور از ۱۰۷۰ نفر در نمیگذشت) و مدارس، حدود ۲۰۰ نفر آموزگار کمبود داشتند. شمار شاگردان همه مدارس در غور به حدود ۱۶ هزار نفر میرسید و درصد باسوادان این منطقه به رقم پنج بالغ میگردید.


   در غور معادن سرب، سیماب، نمک و همچنین آهن، زاک، زمج و طلا وجود دارد. عمده ترین مشغولیت مردم را زراعت و مالداری تشکیل میدهد. تعداد گوسفندان حدود سه میلیون رأس برآورد میشود و فرآورده گندم بیشتر از ۶۰ درصد نیازهای مردم را رفع نمینماید.


   زبان مردم استان غور، دری با گویش محلی است. در زمینه گویش دری غور تاکنون هیچ پژوهشی انجام نشده است. میتوان میان ویژگیهای گفتاری تحصیلکرده گان که زبان کتاب و مدرسه در آنها نفوذ نموده و مردم عادی و محروم از سواد، تا جائی فرق قائل شد، لیکن به طور کلی، لهجه غور فرقهای فاحشی با زبان معیار کشور و گویش کابل دارد. نام غور، تلفظ دیگری از واژه دری «گَر» به معنی کوهستان است.

ادوار تمدنی
:(100000 BCE - 3000 BCE) پیش از تاریخ
:(3500 BCE - 1500 BCE) اریانا
:(3300 BCE - 1300 BCE) دره سند
:(3200 BCE - 1800 BCE) هلمند
:(2300 BCE - 1700 BCE) آمو ( بلخ-مرو)
:(550 BCE - 330 BCE) هخامنشیان
:(250 BCE - 125 BCE) یونانو باختری
:(0 CE - 400 CE) گندهارا
:(30 CE - 375 CE) کوشانی
:(224 CE - 651 CE) ساسانیان
:(400 CE - 500 CE) یفتلی
:(600 CE - 800 CE) خلافت اسلامی
:(819 CE - 999 CE) سامانیان
:(821 CE - 873 CE) طاهریان
:(861 CE - 1003 CE) صفاریان
:(879 CE - 1215 CE) غوریان
:(971 CE - 1186 CE) امپراطوری غزنوی
:(1206 CE - 1526 CE) سلطنت دهلی
:(1220 CE - 1500 CE) تیموریان
:(1526 CE - 1858 CE) گورکانیان
:(1747 CE - 1826 CE) امپراطوری درانی
:(1826 CE - 1929 CE) بارکزائیان
:(1929 CE - 1978 CE) محمدزائیان
:(1929 CE - 2025 CE) عصر حاضر